سلام امیدوارم حالتون خوب باشه دوست دارم این مطلب رو بخونید و نظرتون رو بدید

فرق حکومت دینی و تاثیر دین بر حکومت و فرد حاکم چیست؟

 

وقتی صحبت از دین میشود همه فکرشان به سوی خدا و پیامبرانش میرود قبل از همه چیز معنی معنوی دین رو به دیدگاه خودم توضیح میدم به نظر من :

۱-دین چیزی است برای زندگی شخصی تک تک افراد نه همه با هم.

۲-دین چیزی است برای حکومت بر روح انسان ودلیل بوجود امدن ادیان و خدایان ابزاری برای بهتر در دست گرفتن زمام روح اجتماع بوده.

۳-دین معنی دقیقی ندارد بلکه هزاران تعبیر دارد پس هرکسی به نوبه خود تعبیری از دین میکند

حال معنی حکومت از دیدگاه من:

۱-حکومت ساخته دست افراد سلطه جو است تا به وسیله ان به منافع خود برسند.

۲-دردنیا هیچ حکومتی برای ملت خدمت نکرده و نخواهد کرد چون ریشه تاسیس حکومت رسیدن به یک سری مزایا و برتری یک طبقه از جامعه بر طبقه دیگر.

۳-حتی اگر الان شمایی که مانند من ادعای صلح و خدمت و...میکنیم تا به حکومت برسیم فورا منافع شخصی و لذایذ و..خئدمان را با قدرت حکومتمان به دست میاوریم و ملتم گورباباشون...!!

حالابه بحثمون برگردیم نمونه ای از تاثیرمستقیم دین به وسیله تاثیر گذاشتنش بر روی حاکم میتوان به داریوش خودمان اشاره کرد داریوش به وسیله زرتشت وتعالیمش تفکر صلح و دوستی و برابری و برادری در ذهنش نقش بست و بدین وسیله دین در نحوه حکومتش تاثیر بسیار مستقیمی گذاشت که این بهترین نوع تاثیر دین بر حکومت هست و چون داریوش از حکومت دینی استفاده نکرد هیچ وقت نتوانست احکام دین زرتشت را بر ملتش و ملتهای زیر حکومتش تحمیل کندتا جایی که حتی اجازه تبلیغ ادیان دیگر در قلمرویش را داد هرچند باز داریوش هم منافع شخصی ولذایذ شخصیش در حکومت داریش دخیل شد..

در طرف دیگر حکومت دینی را داریم که نمونه اش را زیاد دیدیم حکومت دینی به معنای این است که از مقدسات و احکام دینی بطور مستقیم و تحمیلی برای حکمرانی استفاده شود.نمونه ی این نوع حکومت داری را در دوران جنگهای صلیبی میتوان دید که مسیحیان با استفاده از مسیحیت و مقدساتشان روح خداپرستی را در مردم برانگیختندتا به وسیله ان به اهداف خود برسند وبرتخت حکومت بنشینند وقتی از این زمان به جلوتر بیایم وزود گذر هم بیایم به زمان حال میرسیم بهترین مثال که کاملا قابل لمس باشه واسمون همین حکومت جمهوری اسلامی ایران خودمون رو داریم که در دوران انقلاب با استفاده از محبوبیت علمای دینی و دینداری بالای مردم امدند تا کم کم شاه را از اریکه سلطنت بردارن و خود بر اریکه بشینند نه مردم!!!!درحالی که قرار بود مردم و ملت بنشیند!!!!

بعدازانقلاب یک بار دیگر از حربه دین و مقدسات ملت ایران امدند توسط حضرت امام خمینی با اعلام جهاد و اینکه هرکس کشته شود شهید هست چندصدهزار نفر را به کشتن دادند(این کار نتیجش خوب بود!!!)بعد ان تا به این طرف تر بیایم کم کم مردم عادی را از صحنه سیاست دورمیبینیم و بجاش یک سری آیت الله بر سر حکومت  امدند وبجای مردم، برای مردم تصمیم گرفتند..!!و امدن با دین حکومت میکنند نه با عدالت یک مسیحی نمیتونه ازادانه دین خودراپیش ببره و احکام اسلامی که ازشون سواستفاده شده رو به همه تحمیل میکنند..تا بخوان کاری رو بکنند از فتوا استفاده میکنند برای راحتی سکس خودشون از صیغه استفاده میکنندولی برای راحتی مردم هیچ فتوایی داده نمیشود

امیدوارم که طرفداران حکومت دینی از دستم دلخورنباشند بهرحال نقدی بود که امیدوارم ازبنده حقیر قبول کنند و کلا نظر شخصی خودم بود قربون هرچی کمونیست و مسیحی و اخوند و کافر و ...ولی فقط با وجدان هاشون

مرسی از خواندن مطلب...