مرد و گوشی
آوازی خوش، صدایی دلنواز
از گوشی موبایلش می آمد
ولی نه آهنگساز و نه خوانندش از دلش خبر نداشتند
وهمچنان آهنگی شاد میخواند
گوشی بالای سرش برد و اندوهی زیاد
وجودش رو گرفت و منکری از عقل جلویش
اندوه پیروز شد و گوشی به خیابان پرتاب شد
به زمین نرسیده بود که زنگ خورد...زرزرزرززرزر
چند لحظه بعد یک مرد که دستش دراز بود به وسط خیابان افتاد...تپپپپپپپپپ
1390/6/4
+ نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی ۱۳۹۰ ساعت 7:37 توسط اسامه شمس
|